52 هرتز تنهایی



وظیفه ی مرد جمع کردن وال ها  از کنار دریا نبود یادم رفت  آکواریوم داشت ور شکست می شد ماهی ها  روی سر و کول بازدیدکنندگان می پریدند کنار هر آکواریوم مردی ایستاده بود الویت با ماهی های گران قیمت بود نا گهان با هم شروع می کردند با هم می پریدند کف سالن پر می شد از بال بال زدن های بی ثمر یک ماهی و تا وقتی که از حرکت بایستند از دست مرد ها لیز می خوردند چند بار این سقوط های بی هوا اتفاق افتاد مجبور شدند آکواریوم را تعطیل کنند اولین تصمیم گیری این بود که آکواریوم سر باز نباشد 

حالا در گوشه ی دیگر دستور صادر  شده بود مردم برای تفریح به ساحل نروند طول می کشید وال ها را کشان کشان برگردانی به همان جایی که با هم آمده بودند بعد از مدت ها همه خسته شده بودند صبر می کردند وال آوازش را بخواند بعد منبع در آمد شان می شد تنها یک مرد بود که صبح زودتر از همه می رفت اگر والی کنار ساحل بود تلاش می کرد که او را برگرداند به همان جایی که از آن جا آمده است 

پشت در های بسته آکواریوم خبرنگاری منتظر بود شیفت کارمندان تمام شود او خیلی سوال داشت آیا ماهی ها وقتی دوباره به آکواریوم بر می گردانند ممکن است باز هم بپرند 

پی نوشت:

ادامه نمی دم منتشرش هم نمی کنم پشیمون شدم می زنم انتشار در آینده 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها